تتبع و مطالعه در احوال اولیاء دین موجب تشویق و تحریک نفس به سمت تعالی و فلاح است و انسان را از تعلق به کثرات دنیوی باز میدارد. از جمله این اولیای الهی، عارف کامل و سالک واصل حضرت علاّمه آیة اللَه العظمی حاج سیّد علی قاضی طباطبایی ـ قدس اللَه نفسه الزّکیّه ـ میباشد که اطّلاع بر سیره و سلوک عملی و علمی ایشان راهگشای سالکان الی اللَه است. ایشان شخصیتی بود جامع که در دو جنبه ظاهر و باطن به تفوّق و اعتلای حقیقی دست یافت. در جنبه ظاهر کسی را از علمای نجف توان و قدرت بحث و سخن با او نبود و از جهت باطن شاگرد سلوک
ی عارف باللَه و بامراللَه آیة اللَه العظمی حاج سیّد احمد کربلایی ـ رضوان االلَه علیهما ـ بود که در تمام مجالس فقط دم از توحید میزدند و همه را به سوی توحید و رفع انانیت و استقلال در برابر خداوند میخواندند.
مرحوم علاّمه آیةاللَه العظمی حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی ـ قدس اللَه سره ـ و فرزند بزرگوارشان آیة اللَه حاج سیّد محمّد محسن حسینی طهرانی ـ حفظه اللَه ـ به مناسبتهای مختلف از شمهای از احوالات و تاریخ حیات پر برکت مرحوم قاضی برای بیان مطالب راقی و متعالی مکتب عرفان بهره بردهاند که مناسب دیده شد این مطالب ارزنده در مجموعه جمع آوری و در اختیار مشتاقان معرفت و رهجویان مسیر حقیقت قرار گیرد که برخی از عناوین این کتاب عبارتند از: زندگی نامه و شرح احوال مرحوم قاضی، اساتید، مبانی و مقامات عرفانی، کرامات الهی، سیره عملی و دستور العملها، شاگردان و
- بسم اللَه الرّحمن الرّحیم
- الحمدُ للّه ربّ العالمین
- و الصّلاة علی خیر المرسَلین محمّد و آله أجمعین
- و لعنةُ اللَه علی أعدائهم إلی یوم الدّین
- «هجَمَ بِهِم العلمُ علی حَقیقةِ البَصیرة، و باشَروا روحَ الیقین، و اسْتَلانوا ما استَوعَرَهُ المُترَفون، و أنِسوا بما استَوحَشَ منه الجاهِلون، و صَحِبوا الدّنیا بأبدانٍ أرواحُها مُعلَّقةٌ بالمَحلِّ الأعلی … .»1
- حقّاً و حقیقتاً مرحوم عارف کامل آیة اللَه العظمی و حجّته الأکبر و سالک واصل، أعلم العلماء الربّانیّین و أفقه الفقهاء الإلهیّین، حضرت حاج سیّد علی قاضی ـ رضوان اللَه علیه ـ را باید مصداق بارز و أتمّ و أظهر این فقرۀ شریفه از فرمایش مولا أمیرالمؤمنین علیه السّلام در وصف اولیای الَهی به حساب آورد.
- جامعیّت مرحوم قاضی در دو جنبه ظاهر و باطن
- مرحوم قاضی شخصیّتی است جامع که در دو جنبۀ ظاهر و باطن به تفوّق و اعتلای حقیقی دست یافته است؛ در جنبۀ ظاهری از شاگردان مرحوم آخوند
- نهج البلاغة (عبده)، ج ٤، ص ١٧١.
26
- خراسانی و هممباحثهای مرحوم آیة اللَه سیّد ابوالحسن اصفهانی بودهاند، و کسی را از علمای نجف توان و قدرت بحث و سخن با او نبوده است و جلال و ابّهت و عظمت او به قدری بود که در هر مجلسی از مجالس و محافل نجف که مملوّ از مراجع بزرگ و فقهای نامدار بوده است، شرکت مینمود، تمام مجلس و حاضرین در سکوت و کُرنش قرار میگرفتند و نفَس از کسی برنمیخواست.
- نقل میکنند در یکی از روزهای شادی و سرور اهل نجف که همه با هم به شوخی و مزاح میپرداختند و حتّی افراد عادی و طلبههای نجف نیز از مزاح با اعاظم و مراجع نجف نمیگذشتند و بدون استثناء هر عالم و فقیه نامداری که در آن روز از خانۀ خود خارج میشد از مزاح و شوخیهای غیر متعارف آن روز در امان نمیماند، ولی وقتی که مرحوم سید علی قاضی از آنجا عبور میکردند چنان نفَس در سینهها حبس میشد و همه در جای خود خشک میشدند که گویی جان از بدن آنها خارج گشته است، و تا وقتی که ایشان عبور میکردند اوضاع و احوال به همین منوال ادامه داشت.
- اطّلاع و تسلّط ایشان بر ادبیّات و اشعار عرب زبانزد عامّ و خاص بود و افراد برای تشخیص بلاغت اشعار عرب و رتبهبندی آنها و نیز شاعران عرب برای رفع ضعفها و نقیصههای غزلها و سرودههای خویش به ایشان مراجعه میکردند.
- شاگردان و تلامذۀ سلوکی ایشان غالباً از مجتهدین مسلّم و مدرّسین مراتب عالیۀ دروس حوزۀ نجف بودند، و خود نیز سالها به تدریس خارج فقه اشتغال داشتند، و برخی از شاگردان مجلس درس ایشان از مفاخر عالم تشیّع و فقاهت به شمار میآمدند؛ همچون مرحوم آیة اللَه علاّمه طباطبایی و برادر بزرگوارشان علاّمه سیّد محمّد حسن طباطبایی و آیة اللَه سیّد حسن مسقطی و آیة اللَه شیخ محمّد تقی آملی و آیة اللَه بهجت فومنی و آیة اللَه شیخ علی اکبر مرندی و آیة اللَه شیخ علی محمّد بروجردی (صاحب تقریرات مرحوم آقا ضیاءالدّین عراقی) و آیة اللَه سیّد مرتضی کشمیری و آیة اللَه شیخ عبّاس هاتف قوچانی و… ـ رضوان اللَه علیهم ـ که همگی در
27
- درس ایشان شرکت میکردند و کیفیّت وضع مبانی و استخراج آنها از مدارک و منابع فقهی و فهم صحیح از مراد شارع در متون احادیث و قضایای تاریخی و آیات قرآن را از ایشان فراگرفتند، چنانچه خود بدین معنا اعتراف مینمودند.
- نکتۀ فوقالعاده مهم در درس مرحوم قاضی ـ رضوان اللَه علیه ـ این بود که شاگرد را در درک و شناخت فهم الحدیث و شمّ الفقاهه چنان تربیت مینمود که شاگرد در رویارویی با یک حدیث و روایت از امام علیه السّلام پیش از اینکه به سراغ سند و راویان حدیث برود و انتساب آن را به امام علیه السّلام معلوم نماید، خود میتوانست تشخیص دهد که این روایت از امام هست یا خیر، و آیا مثل چنین حدیثی میتواند از امام صادر شود یا خیر. و بر اهل فنّ و خبراء فقاهت و اجتهاد این مطلب پوشیده نیست که وصول به چنین مرحلهای چگونه زیربنای فقاهت و استنباط را میتواند متحوّل و متبدّل نماید و از بیخ و بن و اساس طریق استنباط و اجتهاد را زیر و رو کند و فقیه و مجتهد را در وادی و افق دیگری ماورای فضاهای متعارف و اصطلاحی و سنّتی استنباط و اجتهاد قرار دهد. و چه تحوّل عظیمی در رفتار و کردار و گفتار و آثار و بروزات یک فقیه و مجتهد و بالطّبع مقلّدین او و عامّۀ مردم ایجاد نماید. و چگونه فاصلۀ بین پروردگار و بنده را به حدّاقل و اقصر فاصله برساند و حجابها و دیوارهای مرتفع و جبال راسخات بین عبد و معبود را از میان بردارد و خدا را در مقابل و کنار او بنشاند و چهرۀ مهیب و ترسناک و هیولاییِ ترسیم شده را تبدیل به یک معشوق و محبوب دلربا و طنّاز نماید؛ بنابراین هیچکس نمیتواند و جرأت نخواهد داشت که نسبت به مقام علمی و تفوّق ایشان در علوم رسمی مهملی ببافد و طعنهای بزند و سخن نامربوطی بر زبان براند.
- Read more